چند روز قبل بود که فید خوان سیستم پیام داد باز آقای جهانمردی دست به صفحه کلید برده و مطلب چهارصد و نوزدهم خود را نگاشته است.
من نیز معتقدم نوشته هر چه قدر کوتاه تر ، تاثیر گذار تر! و لذا در این امر ایشان را می ستایم. تقریبا می شود گفت: آهسته و پیوسته.
حوصله ایشان ستودنی است. هم شخصا طراحی لوگو ها و حاشیه های وبلاگشان را انجام می دهند و هم به تک تک نظرات پاسخ می گویند و حتی با لینک کردن تازه وارد ها آنها را به ادامه مسیر دلگرم می کنند، درست همان روحیه معلمی که سی سال با آن روحیه، بسیاری را در مسیر تعلیم و تربیت یاری رساندند.
الغرض!!!
این مطلب مرا به ایام تحصیل مدرسه ابتدایی برد. کلاس دوم دبستان شهید اسلامی و معلمی مهربان و فداکار و دلسوز (آقای وثوقی).
ایشان هم از این دست اشعار سر کلاس زیاد می خواندند. ولی متاسفانه گذر زمان آنها را از خاطرم برده است.
آنروز ها خیلی نمی توانستیم تیشه و رنده و اره را جای خود قرار دهیم .
از همان روز ها معلم فداکار که بنا بود درس زندگی به بچه ها بدهد، اینگونه اعتدال را تعلیم می داد.
نه تیشه وار همه را برای خود جمع کن و نه مانند رنده همه را به سوی غیر بیفکن . بلکه جوری زندگی کن که هم خود بهره مند باشی و هم دیگران را بنوازی.
البته اصل شعر را در وبلاگ آقای جهانمردی دنبال کنید.
اقتصاد از ریشه قصد است ، راه میانه و اینکه یکی از آموزه های دینی ما همین میانه روی است .
قرآن دین داران واقعی را میانه رو معرفی می کند . اینکه برخی نسبت تند روی را به دین می دهند.عین افراط است.
وجود ذی جود حضرت خاتم صلی الله علیه و آله فرمودند: علیکم بالقصد و امیر المومنین علیه السلام در مقام توصیف ایشان می فرماید: و سیرته القصد. منش همیشگی رسول خدا میانه روی بود.
و باز فرمود: که جاهل همیشه از حد اعتدال خارج است یا در افراط و زیاده روی است و یا در حال تفریط و کم کاری.
خداوند متعال در آیه 29 از سوره مبارکه اسرا نیز رسول خود را خطاب قرار می دهد که :
وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً
و دستت را بسته به گردن خود قرار مده، (در انفاق واجبات بخل نورز) و آن را به تمام نیز مگشاى (چندان انفاق مکن که خود نیازمند شوى) که ملامت زده و وامانده خواهى نشست.
و جای دیگر در سوره فرقان آیه 67از صفات بندگان خود سخن به میان می آورد که :
وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً
و آنان که چون انفاق نمایند نه اسراف و تجاوز از حد کنند، و نه سختگیرى نموده و پایینتر از حد روند، و (انفاقشان) میان این دو روش، حد وسط و عادلانه است.
برچسب ها : مدرسه , دین و مذهب ,
ایام شهریور برای من خاطرات شیرینی را دارد. نه تنها من بلکه همه اعضاء خانواده، پسر عمو ها و دختر عموها و الان حتی کوچکتر های فامیل. اینکه از اول شهریور تا شبی که فردایش باید به مدرسه می رفتیم، در جلسه روضه ای که در دارالولایه برگزار می شد، حضور داشتیم.
روزهای اول روضه ی امسال که باز از اول شهریورشروع شده، وارد مجلس ابا عبدالله علیه السلام شدم. یکی از اعضاء کوچک فامیل که تا بحال فقط استکان جمع می کرد و آب می داد، با شور و شعفی وصف ناشدنی جلو آمد و گفت : امسال برای اولین بار تو مجلش چای هم دادم.
دیشب دیدم محمد حسین (پسرم) هم با ذوق یکی یکی استکانها را دَم در آبدار خانه می آورد، ولی کار آنقدر براش سخت بود که همانجا تحویل می داد. به یاد دوران کودکی خودم افتادم. که می ایستادیم تا یکی از مستمعین چای خوردنش تمام بشه و در رقابت با بقیه بتونیم استکانش رو ببریم.
خدا را شاکرم که امسال نیز توفیق خدمت زیر خیمه اباعبدالله الحسین علیه السلام را نصیب ما کرد .
مجلس روضه خامس آل عبا عیلهم السلام عصر ها در دارالولایه مرحوم ضیایی واقع در خیابان شهید بهشتی تا 28 شهریور برقرار است.
یاد مرحوم حاج محمد حسن ضیایی و همه خادمان به دستگاه حضرتش گرامی باد.
عکس بالا از نمای وردی دارالولایه در انتهای دالان از مرحوم حاج آقا گرفته شده است .
در ادامه مطلب باز نشر مطلبی است که چند سال قبل در پنج دری قدیمی منتشر کردم. عنایت بفرمایید.
ادامه مطلب...
برچسب ها :
خانه , روضه ,
حتما حکایات بزگمهر، وزیر با درایت انوشیروان را شنیده اید
انوشیروان از اینکه بزرگمهر صبح زود او را بیدار می کرد شکایت کرد و بزرگمهر فقط جواب داد : سحر خیز باش تا کامروا باشی.
انوشیروان در فکر چاره ، روزی تعدادی راهزن را مامور کرد تا بزرگمهر را در آن هنگامه سحر که راهی قصر است، غارت کنند .
بزرگمهر، کتک خورده و زار و نالان به دربار رسید و شاه او را به تمسخر گرفت، که چه شد؟ پس کو کامروایی صبحگاهی؟ و بزرگمهر جواب داد : دزدان سحر خیز شدند و نیز کامروا !!!
از این حکایت که بگذریم ، با جستجویی در روایات اسلامی نیز می بینیم ، سحر خیزی و بیداری بین الطلوعین ، تقسیم ارزاق بندگان در هنگام صبح و ... آمده است و تاکید فراوان دارد. به تبرک اشاره ای به این روایت کوتاه، اما پر مغز و ختم کلام آقا رسول الله صلی الله علیه و آله داشته باشم که حضرت فرمودند: البرکة فی السحور ، برکت در سحر هاست.
الغرض ،
بعد از آنکه سرویسهای شبانه اینترنت به رایگان در اختیار کاربران قرار می گیرد ، بعضی تا مرز خود کشی رو به دانلود می آورند و تا دیر وقت پای سیستم رایانه خود وقت می گذرانند.
از قضا در یکی از این شبها، حین جستجو به مستندی رسیدم که تا کنون چهار قسمت آن منتشر شده است. مصمم بر دانلود شدم. رایانه را روشن گذاشتم و خوابیدم اما هنگام سحر و موقع اذان دیدم تازه یکی به پایان رسیده بود . دوباره عزم جزم کردم و این بار دیدم که در مدت کوتاهی سه قسمت دیگر در این رزق سحری به راحتی بارگیری شد.
این یعنی همه تا صبح بیدار بودند و هنگام تقسیم ارزاق خوابیدند.
متاسفانه این سنت شایسته سحر خیزی امروزه از بازار ما هم رخت بر بسته است و به ندرت مغازه ای را می بینی که در ساعات اولیه روز باز باشد. و شاید به صراحت بتوان گفت این برکت را از دست می دهند.
وقتی به کسبه شکایت می بری، آنها هم می گویند مشتری نیست و تا جایی که برخی به اشتباه تا پاسی از شب دنبال رزق می گردند.
چهار قسمت این مستند را بر روی کانال من در شبکه ویدئویی آپارت ملاحظه نمایید.
برچسب ها : شهر , خانه , دین و مذهب ,
آقای رئیس جمهور
سلام
شما کجای تاریخ را سراغ دارید که مردم ما از حملات ، لطمات و یورش دشمن به خود لرزیده باشند. حتی آن زمان که توزیع نفت در شهر های ما مخاطراتی داشت، به خود نلرزیدند.
اما آن زمان که معاهداتی از قبیل ترکمن چای و 1919 و ... بسته شد، لرزیدند.
شاید از کشف حجاب نلرزیدند و تمام قد در گرماگرم مبارزه ایستادند. اما در جریان کاپیتالاسیون و واگذاری حق قضاوت کنسولی لرزیدند و با رهبری امام دلگرم شدند.
از کشته شدن ها و زخمی شدن به دست ایادی دشمن هرگز نلرزیدند. جانانه از کیان مملکت خویش دفاع کردند و باز نلرزیدند.
اگر می لرزند ، گرمای اعتماد می خواهند ، اعتدال در سخن می خواهند، تدبیر در گفتار هم می خواهند. و امید به این که بزرگانشان خادمشان باشند و نه آتش بیار برای گرم کردنشان. که سید القوم خادمهم
اگر می لرزند به خاطر آنست که چشمشان به لبهای رهبرشان است که فرمود: من به مذاکرات خوش بین نیستم . پس اینها به دنبال آقا هستند که می لرزند.
این لرزیدن به سبب آن نیست که ما از تعامل هراس داریم ! نه ! ما از روباه صفتانی هراس داریم که هر چه قدر کوتاه بیاییم باز جلو تر می آیند.
اگر دسته ای می لزرند ، جهنم نمی خواهند . و اگر جهنمی شوند: الناس علی دین ملوکهم
چرا فقط طیف مقابل شما بی سوادند و بی شناسنامه و ... !؟
این لرزیدن از هراس و سرما و ترس نیست. این لزرش غیرت دینی در قلوب است که :
إنما المؤمنون الذین إذا ذکر الله وجلت قلوبهم وإذا تلیت علیهم آیاته زادتهم إیمانا وعلى ربهم یتوکلون.
مؤمنان، همان کسانی اند که چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید، و بر پروردگار خود توکّل می کنند . آیه دوم از سوره مبارکه انفال
برچسب ها : شهر ,
تا حالا دیدید گروهی ساعت ها وقت صرف می کنند تا قطعات کوچک دومینو را به اشکال خاص و با مهندسی دقیق کنار هم بچینند. ممکن هم هست در این فاصله یه اشتباه کوچک رخ بدهد و همه زحمات تلف شود.
اگر کار دقیق باشد و محاسبات درست، و هیچ اشتباهی هم نشود، بعد از ساعتها شمایل جالبی می بینیم که حالا همه منتظرند به یک اشاره، چند ساعت تلاش نقش زمین شود. چند ساعت کجا و چند ثانیه کجا!!!
حکایت تلاش ما و رمضان گذشته به سان همین بازی دومینو است . که رنج ها و گرسنگی و تشنگی و سختیها را یک ماه به جان می خریم و شاید به ظهر روز عید نرسیده همه را با یک نگاه، یا کلام و یا قدم و فعل اشتباهی فرو می ریزیم.
روایتی بود که رمضان اول سال عبادی است . همانطور که همه، برای روزمره زندگیشان برنامه دارند و نوروز را برای نونوار شدن و یا اوقات دیگر را برای سال مالی شرکت شان و یا برای سال خمسی قرار می دهند، رمضان نیز اول سال عبادی است و باید تلاش کرد سرمایه ای را که در این ماه با برکت به دست آورده ایم را به ثمن بخس از دست ندهیم و این برکت را تا سال آینده دستمایه ارتباطمان با خداوند متعال قرار دهیم.
گروهی ای نشسته بودند که آقا رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: هر ذکر لااله الا الله درختی در بهشت برای گوینده است. رندی گفت: یا رسول الله پس ما صاحب باغهای بهشتی زیادی هستیم! و حضرت ادامه دادند که: و با گناهی جنگلی از درختان در آتش می سوزد.
این تلاش را به لحظه ای خوش آمد شیطان از دست ندهیم.
تلاشتان قبول.
ایام مبارک.
برچسب ها : دین و مذهب ,