سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پنـ5ـج دری
تاریخ : پنج شنبه 93/8/15 ساعت 1:11 ع توسط : کریم ضیایی

کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش

مرده است احترام ... بماند بقیه اش

 

از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود

آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش

 

هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت

آمد به انتقام ... بماند بقیه اش

 

شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام

شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش

 

گویا هنوز باور زینب نمی شود

بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش

 

پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته

در بین ازدحام... بماند بقیه اش

 

راحت شد از حسین همین که خیالشان

شد نوبت خیام....بماند بقیه اش

 

رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول

یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش

 

از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش

خون علی الدوام ... بماند بقیه اش

 

سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش

از پیکر امام ... بماند بقیه اش

 

بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو

من میروم به شام ...بماند بقیه اش

 

دلواپسم برای سرت روی نیزه ها

از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش

 

دلواپسی برای من و بهر دخترت

در مجلس حرام ...بماند بقیه اش

 

حالا قرار هست کجاها رود سرش

از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش

 

تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن

از روی پشت بام ... بماند بقیه اش

 

قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد

شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش

 

شاعر: محمد رسولی

 




برچسب ها : دین و مذهب  , روضه  ,


      
تاریخ : جمعه 93/8/2 ساعت 4:25 ع توسط : کریم ضیایی


 

این چشم ها برای که تبخیر می شود؟

 

این حلقه ها برای چه زنجیر می شود؟

 

پیراهن محرم من را بیاورید

 

دارد زمان هیئت من دیر می شود

 

با روضه حسین نفس تازه می کنم

 

وقتی هوای شهر نفس گیر می شود

 

می آیم از کدورت و اشک عزای تو

 

درچشمه طهارت تصویر می شود

 

من دستمال گریه خود را نشسته ام

 

چون آب هم به نام تو تطهیر می شود

 

اشک تو تا همیشه جوان می چکد حسین

 

چشم من است اینکه چنین پیر می شود

 

من تازه تشنه می شوم و گریه می کنم

 

وقتی ز گریه چشم همه سیر می شود

 

ایمان به دست معجزه غم بیاورید

 

پیغمبری که باعث تکفیر می شود

 

این قطره نیست آینه توست یا علی

 

در اشک ما حسین تو تکثیر می شود

 

شاعر: رضا جعفری




برچسب ها : دین و مذهب  , روضه  ,


      
تاریخ : یکشنبه 93/6/16 ساعت 1:35 ص توسط : کریم ضیایی

چند روز قبل بود که فید خوان سیستم پیام داد باز آقای جهانمردی دست به صفحه کلید برده و مطلب چهارصد و نوزدهم خود را نگاشته است.


این فرهیخته بازنشسته و یا بهتر بگویم فعال وبلاگ نویس با قلمی شیوا و عکس هایی جالب توجه، تقریبا به روز مطالبی را مختصر و مفید می نگارند.


من نیز معتقدم نوشته هر چه قدر کوتاه تر ، تاثیر گذار تر! و لذا در این امر ایشان را می ستایم. تقریبا می شود گفت:  آهسته و پیوسته.


حوصله ایشان ستودنی است. هم شخصا طراحی لوگو ها و حاشیه های وبلاگشان را انجام می دهند و هم به تک تک نظرات پاسخ می گویند و حتی با لینک کردن تازه وارد ها آنها را به ادامه مسیر دلگرم می کنند،  درست همان روحیه معلمی که سی سال با آن روحیه، بسیاری را در مسیر تعلیم و تربیت یاری رساندند.


الغرض!!!


این مطلب مرا به ایام تحصیل مدرسه ابتدایی برد. کلاس دوم دبستان شهید اسلامی و معلمی مهربان و فداکار و دلسوز (آقای وثوقی).


ایشان هم از این دست اشعار سر کلاس زیاد می خواندند. ولی متاسفانه گذر زمان آنها را از خاطرم برده است.


آنروز ها خیلی نمی توانستیم تیشه و رنده و اره را جای خود قرار دهیم .


از همان روز ها معلم فداکار که بنا بود درس زندگی به بچه ها بدهد، اینگونه اعتدال را تعلیم می داد.

اعتدال


نه تیشه وار همه را برای خود جمع کن و نه مانند رنده همه را به سوی غیر بیفکن . بلکه جوری زندگی کن که هم خود بهره مند باشی و هم دیگران را بنوازی.


البته اصل شعر را در وبلاگ آقای جهانمردی دنبال کنید.


اقتصاد از ریشه قصد است ، راه میانه و اینکه یکی از آموزه های دینی ما همین میانه روی است .


قرآن دین داران واقعی را میانه رو معرفی می کند . اینکه برخی نسبت تند روی را به دین می دهند.عین افراط است.


وجود ذی جود حضرت خاتم  صلی الله علیه و آله فرمودند: علیکم بالقصد و امیر المومنین علیه السلام در مقام توصیف ایشان می فرماید: و سیرته القصد. منش همیشگی رسول خدا میانه روی بود.


و باز فرمود: که جاهل همیشه از حد اعتدال خارج است یا در افراط و زیاده روی است و یا در حال تفریط و کم کاری.


خداوند متعال در آیه 29 از سوره مبارکه اسرا نیز رسول خود را خطاب قرار می دهد که :


وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً


و دستت را بسته به گردن خود قرار مده، (در انفاق واجبات بخل نورز) و آن را به تمام نیز مگشاى (چندان انفاق مکن که خود نیازمند شوى) که ملامت ‏زده و وامانده خواهى نشست.


و جای دیگر در سوره فرقان آیه 67از صفات بندگان خود سخن به میان می آورد که :


وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً


و آنان که چون انفاق نمایند نه اسراف و تجاوز از حد کنند، و نه سختگیرى نموده و پایین‏تر از حد روند، و (انفاقشان) میان این دو روش، حد وسط و عادلانه است.






برچسب ها : مدرسه  , دین و مذهب  ,


      
تاریخ : سه شنبه 93/5/28 ساعت 6:17 ع توسط : کریم ضیایی

حتما حکایات بزگمهر، وزیر با درایت انوشیروان را شنیده اید

 

 انوشیروان از اینکه بزرگمهر صبح زود او را بیدار می کرد شکایت کرد و بزرگمهر فقط جواب داد : سحر خیز باش تا کامروا باشی.

 

انوشیروان در فکر چاره ، روزی تعدادی راهزن را مامور کرد تا بزرگمهر را در آن هنگامه سحر که راهی قصر است، غارت کنند .

 

بزرگمهر، کتک خورده و زار و نالان به دربار رسید و شاه او را به تمسخر گرفت، که چه شد؟ پس کو کامروایی صبحگاهی؟ و بزرگمهر جواب داد : دزدان سحر خیز شدند و نیز کامروا !!!

 

 

سحر

 


از این حکایت که بگذریم ، با جستجویی در روایات اسلامی نیز می بینیم ، سحر خیزی و بیداری بین الطلوعین ، تقسیم ارزاق بندگان در هنگام صبح و ... آمده است و تاکید فراوان دارد.  به تبرک اشاره ای به این روایت کوتاه، اما پر مغز و ختم کلام آقا رسول الله صلی الله علیه و آله داشته باشم که حضرت فرمودند: البرکة فی السحور ، برکت در سحر هاست.

 

الغرض ،

 

بعد از آنکه سرویسهای شبانه اینترنت به رایگان در اختیار کاربران قرار می گیرد ، بعضی تا مرز خود کشی رو به دانلود می آورند و تا دیر وقت پای سیستم رایانه خود وقت می گذرانند.

 

از قضا در یکی از این شبها، حین جستجو به مستندی رسیدم که تا کنون چهار قسمت آن منتشر شده است. مصمم بر دانلود شدم. رایانه را روشن گذاشتم و خوابیدم اما هنگام سحر و موقع اذان دیدم تازه یکی به پایان رسیده بود . دوباره عزم جزم کردم و این بار دیدم که در مدت کوتاهی سه قسمت دیگر در این رزق سحری به راحتی بارگیری شد.

 

این یعنی همه تا صبح بیدار بودند و هنگام تقسیم ارزاق خوابیدند.

 

متاسفانه این سنت شایسته سحر خیزی امروزه از بازار ما هم رخت بر بسته است و به ندرت مغازه ای را می بینی که در ساعات اولیه روز باز باشد. و شاید به صراحت بتوان گفت این برکت را از دست می دهند.

 

 وقتی به کسبه شکایت می بری، آنها هم می گویند مشتری نیست و تا جایی که  برخی به اشتباه تا پاسی از شب دنبال رزق می گردند.

 

چهار قسمت این مستند را بر روی کانال من در شبکه ویدئویی آپارت ملاحظه نمایید. 




برچسب ها : شهر  , خانه  , دین و مذهب  ,


      
تاریخ : دوشنبه 93/5/13 ساعت 10:29 ص توسط : کریم ضیایی

تا حالا دیدید گروهی ساعت ها وقت صرف می کنند تا قطعات کوچک دومینو را به اشکال خاص و با مهندسی دقیق کنار هم بچینند. ممکن هم هست در این فاصله یه اشتباه کوچک رخ بدهد و همه زحمات تلف شود.

 

اگر کار دقیق باشد و محاسبات درست، و هیچ اشتباهی هم نشود، بعد از ساعتها شمایل جالبی می بینیم که حالا همه منتظرند به یک اشاره، چند ساعت تلاش نقش زمین شود. چند ساعت کجا و چند ثانیه کجا!!!

 

دومینو

 

حکایت تلاش ما و رمضان گذشته به سان همین بازی دومینو است . که رنج ها و گرسنگی و تشنگی و سختیها را یک ماه به جان می خریم و شاید به ظهر روز عید نرسیده همه را با یک نگاه، یا کلام و یا قدم و فعل اشتباهی فرو می ریزیم.

 

روایتی بود که رمضان اول سال عبادی است . همانطور که همه، برای روزمره زندگیشان برنامه دارند و نوروز را برای نونوار شدن و یا اوقات دیگر را برای سال مالی شرکت شان و یا برای سال خمسی قرار می دهند، رمضان نیز اول سال عبادی است و باید تلاش کرد سرمایه ای را که در این ماه با برکت به دست آورده ایم را به ثمن بخس از دست ندهیم و این برکت را تا سال آینده دستمایه ارتباطمان با خداوند متعال قرار دهیم.

 

گروهی ای نشسته بودند که آقا رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: هر ذکر لااله الا الله درختی در بهشت برای گوینده است. رندی گفت: یا رسول الله پس ما صاحب باغهای بهشتی زیادی هستیم! و حضرت ادامه دادند که: و با گناهی جنگلی از درختان در آتش می سوزد.

 

این تلاش را به لحظه ای خوش آمد شیطان از دست ندهیم.

 

تلاشتان قبول.

ایام مبارک.




برچسب ها : دین و مذهب  ,


      
<      1   2   3      >